نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: دختر مورد علاقه من باکره نیست و تو ذهنم در حال بازسازی صحنه هستم و در حال عذاب کشیدن

8773
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2019
    شماره عضویت
    40872
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy دختر مورد علاقه من باکره نیست و تو ذهنم در حال بازسازی صحنه هستم و در حال عذاب کشیدن

    من 39 سالمه یکبار ازدواج کردم و یه دختر 6 ساله دارم که الان کنار همسر سابقمه ...من همچنان هم همسر سابقم و دخترم رو ساپورت میکنم و خونه ای که توش زندگی میکردیم رو دادم بهشون تا راحت زندگی کنن و تمام هزینه های طندگی تقریبا با منه همچنان ....
    تو محل کار دختری که 3 سال تو پروژه های مختلف با هم کار کردیم رو همیشه از لباس پوشیدن و صحیت کردن و رفتارش خوشم میومد.بعد از 3 سال که من از اون شرکت داشتم میرفتم بهش گفتم بریم یک کافی شاپ بشینیم من یک صحبتی دارم.خلاصه از زندگی قبلم گفتم و دلایل جدا شدنم ..ایشون فقط گوش میکرد ..فکر کرده بود اومدم درددل کنم ...
    خلاصه صحبت هامون شروع شد و من بهش طی چند روز گفتم که دوسش دارم و اون خیلی متعجب شد و به من گفت من همیشه ارزوم بود با یکی مثل شما ازدواج کنم.خلاصه تو یکماه اول کلی از مسایل خصوصی هم صحبت کردیم من تمام گذشتم رو براشون توضیح دادم .ایشون هم همه مسایل رو به من گفت .یکروز که در مورد باارتباط های قبل ازدواج که الان مد شده صحبت میکردیم گفتم که همه باید ارتباط لمسی رو تجربه کنن اما یک چیزهایی رو باید برای همسر آینده شون نگه دارن.که مخالفت کرد و گفت ************ قبل از ازدواج خیلی مهمتر از بعد از ازدواجه .چون با شناخت وارد زندگی میشین.من قبول دارم این مسیله رو اما تو جامعه ما و این مسایل فرهنگی که ما داریم اصلا نمیشه.و انقدر انسانهای دروغگو زیاد شده که نمیشه به کسی اطمینان کرد.
    خلاصه الان نزدیک 1سال و 5 ماه از اون روز میگذره و من تهران نیستم و مدیر یه پروژه تو شهرستان هستم .وقتی تهران هستم و میبینمش به چیزی فکر نمیکنم و از نگاه کردن بهش هم لذت میبرم و اون همیشه تو این مدت دایما مثل یک مادر مراقب من بوده و همیشه از هر لحاظ کمکم کرده.
    اما از روزی که این مسیله رو برام تعریف کرده از دستش ناراحتم ...دوست دارم یک جوری گذشتشو پاک کنم .حتی اون ادم رو پیدا کنم و بکشمش.وقتی ازش دورم دایم دارم تصویر سازی اون لحضه رو میکنم و حرص میخورم ...حال روحیم واقعا بده .نمیخوام اصلا به این چیزها فکر کنم ..خسته شدم
    با خودش صحبت کردم و مسیله رو گفتم حتی قسمش دادم که فقط با همین یکنفر بوده که قسم خورد و تاکید کرد که دیگه کاری انجام نداده.من فکر میکنم دارم از خودم دورش میکنم..خیلی ناراحتش کردم و گریشو درآوردم.
    ظاهرا وقتی 21 سالشون بوده تو دانشگاه با پسری دوست میشن که 1سال ارتباط عاطفی شدیدی داشتن .و با قول ازدواج اون پسر این اتفاق افتاده الان 12 سال از اون موضوع میگذره .ایشون میگه من حتی اون اتفاق رو فراموش کرده بودم که تو یاداوری کردی تا بهش دوباره فکر کنم ...اما واقعا برام سخته..دارم دیونه میشم.بغضی وقتها شب تا صبح میشینم فکر میکنم و حرص میخورم .
    تورو خدا اگر راهی هست که من بتونم این مسایل رو فراموش کنم کمکم کنید.واقعا دارم دیوانه میشم.این دختر همه جوره به من زندگی داده و کمکم کرده ...نمخوام دلشو بشکنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    شماره عضویت
    39958
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    2
    تشکر شده 34 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    6

    پاسخ : دختر مورد علاقه من باکره نیست و تو ذهنم در حال بازسازی صحنه هستم و در حال عذاب کشیدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط احمد58 نمایش پست ها
    من 39 سالمه یکبار ازدواج کردم و یه دختر 6 ساله دارم که الان کنار همسر سابقمه ...من همچنان هم همسر سابقم و دخترم رو ساپورت میکنم و خونه ای که توش زندگی میکردیم رو دادم بهشون تا راحت زندگی کنن و تمام هزینه های طندگی تقریبا با منه همچنان ....
    تو محل کار دختری که 3 سال تو پروژه های مختلف با هم کار کردیم رو همیشه از لباس پوشیدن و صحیت کردن و رفتارش خوشم میومد.بعد از 3 سال که من از اون شرکت داشتم میرفتم بهش گفتم بریم یک کافی شاپ بشینیم من یک صحبتی دارم.خلاصه از زندگی قبلم گفتم و دلایل جدا شدنم ..ایشون فقط گوش میکرد ..فکر کرده بود اومدم درددل کنم ...
    خلاصه صحبت هامون شروع شد و من بهش طی چند روز گفتم که دوسش دارم و اون خیلی متعجب شد و به من گفت من همیشه ارزوم بود با یکی مثل شما ازدواج کنم.خلاصه تو یکماه اول کلی از مسایل خصوصی هم صحبت کردیم من تمام گذشتم رو براشون توضیح دادم .ایشون هم همه مسایل رو به من گفت .یکروز که در مورد باارتباط های قبل ازدواج که الان مد شده صحبت میکردیم گفتم که همه باید ارتباط لمسی رو تجربه کنن اما یک چیزهایی رو باید برای همسر آینده شون نگه دارن.که مخالفت کرد و گفت ************ قبل از ازدواج خیلی مهمتر از بعد از ازدواجه .چون با شناخت وارد زندگی میشین.من قبول دارم این مسیله رو اما تو جامعه ما و این مسایل فرهنگی که ما داریم اصلا نمیشه.و انقدر انسانهای دروغگو زیاد شده که نمیشه به کسی اطمینان کرد.
    خلاصه الان نزدیک 1سال و 5 ماه از اون روز میگذره و من تهران نیستم و مدیر یه پروژه تو شهرستان هستم .وقتی تهران هستم و میبینمش به چیزی فکر نمیکنم و از نگاه کردن بهش هم لذت میبرم و اون همیشه تو این مدت دایما مثل یک مادر مراقب من بوده و همیشه از هر لحاظ کمکم کرده.
    اما از روزی که این مسیله رو برام تعریف کرده از دستش ناراحتم ...دوست دارم یک جوری گذشتشو پاک کنم .حتی اون ادم رو پیدا کنم و بکشمش.وقتی ازش دورم دایم دارم تصویر سازی اون لحضه رو میکنم و حرص میخورم ...حال روحیم واقعا بده .نمیخوام اصلا به این چیزها فکر کنم ..خسته شدم
    با خودش صحبت کردم و مسیله رو گفتم حتی قسمش دادم که فقط با همین یکنفر بوده که قسم خورد و تاکید کرد که دیگه کاری انجام نداده.من فکر میکنم دارم از خودم دورش میکنم..خیلی ناراحتش کردم و گریشو درآوردم.
    ظاهرا وقتی 21 سالشون بوده تو دانشگاه با پسری دوست میشن که 1سال ارتباط عاطفی شدیدی داشتن .و با قول ازدواج اون پسر این اتفاق افتاده الان 12 سال از اون موضوع میگذره .ایشون میگه من حتی اون اتفاق رو فراموش کرده بودم که تو یاداوری کردی تا بهش دوباره فکر کنم ...اما واقعا برام سخته..دارم دیونه میشم.بغضی وقتها شب تا صبح میشینم فکر میکنم و حرص میخورم .
    تورو خدا اگر راهی هست که من بتونم این مسایل رو فراموش کنم کمکم کنید.واقعا دارم دیوانه میشم.این دختر همه جوره به من زندگی داده و کمکم کرده ...نمخوام دلشو بشکنم
    سلام دوست گرامی
    متاسفانه شما انتخاب های زیادی ندارید.
    از زندگی ایشان بیرون بیایید و ارتباطان را کاملاً قطع کنید.
    شما نه آن زمان نه الان با ایشان ازدواج نکرده اید و هیچ گونه حقی بر ایشان ندارید و نباید بیش از این باعث آزارشان شوید.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : دختر مورد علاقه من باکره نیست و تو ذهنم در حال بازسازی صحنه هستم و در حال عذاب کشیدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط احمد58 نمایش پست ها
    من 39 سالمه یکبار ازدواج کردم و یه دختر 6 ساله دارم که الان کنار همسر سابقمه ...من همچنان هم همسر سابقم و دخترم رو ساپورت میکنم و خونه ای که توش زندگی میکردیم رو دادم بهشون تا راحت زندگی کنن و تمام هزینه های طندگی تقریبا با منه همچنان ....
    تو محل کار دختری که 3 سال تو پروژه های مختلف با هم کار کردیم رو همیشه از لباس پوشیدن و صحیت کردن و رفتارش خوشم میومد.بعد از 3 سال که من از اون شرکت داشتم میرفتم بهش گفتم بریم یک کافی شاپ بشینیم من یک صحبتی دارم.خلاصه از زندگی قبلم گفتم و دلایل جدا شدنم ..ایشون فقط گوش میکرد ..فکر کرده بود اومدم درددل کنم ...
    خلاصه صحبت هامون شروع شد و من بهش طی چند روز گفتم که دوسش دارم و اون خیلی متعجب شد و به من گفت من همیشه ارزوم بود با یکی مثل شما ازدواج کنم.خلاصه تو یکماه اول کلی از مسایل خصوصی هم صحبت کردیم من تمام گذشتم رو براشون توضیح دادم .ایشون هم همه مسایل رو به من گفت .یکروز که در مورد باارتباط های قبل ازدواج که الان مد شده صحبت میکردیم گفتم که همه باید ارتباط لمسی رو تجربه کنن اما یک چیزهایی رو باید برای همسر آینده شون نگه دارن.که مخالفت کرد و گفت ************ قبل از ازدواج خیلی مهمتر از بعد از ازدواجه .چون با شناخت وارد زندگی میشین.من قبول دارم این مسیله رو اما تو جامعه ما و این مسایل فرهنگی که ما داریم اصلا نمیشه.و انقدر انسانهای دروغگو زیاد شده که نمیشه به کسی اطمینان کرد.
    خلاصه الان نزدیک 1سال و 5 ماه از اون روز میگذره و من تهران نیستم و مدیر یه پروژه تو شهرستان هستم .وقتی تهران هستم و میبینمش به چیزی فکر نمیکنم و از نگاه کردن بهش هم لذت میبرم و اون همیشه تو این مدت دایما مثل یک مادر مراقب من بوده و همیشه از هر لحاظ کمکم کرده.
    اما از روزی که این مسیله رو برام تعریف کرده از دستش ناراحتم ...دوست دارم یک جوری گذشتشو پاک کنم .حتی اون ادم رو پیدا کنم و بکشمش.وقتی ازش دورم دایم دارم تصویر سازی اون لحضه رو میکنم و حرص میخورم ...حال روحیم واقعا بده .نمیخوام اصلا به این چیزها فکر کنم ..خسته شدم
    با خودش صحبت کردم و مسیله رو گفتم حتی قسمش دادم که فقط با همین یکنفر بوده که قسم خورد و تاکید کرد که دیگه کاری انجام نداده.من فکر میکنم دارم از خودم دورش میکنم..خیلی ناراحتش کردم و گریشو درآوردم.
    ظاهرا وقتی 21 سالشون بوده تو دانشگاه با پسری دوست میشن که 1سال ارتباط عاطفی شدیدی داشتن .و با قول ازدواج اون پسر این اتفاق افتاده الان 12 سال از اون موضوع میگذره .ایشون میگه من حتی اون اتفاق رو فراموش کرده بودم که تو یاداوری کردی تا بهش دوباره فکر کنم ...اما واقعا برام سخته..دارم دیونه میشم.بغضی وقتها شب تا صبح میشینم فکر میکنم و حرص میخورم .
    تورو خدا اگر راهی هست که من بتونم این مسایل رو فراموش کنم کمکم کنید.واقعا دارم دیوانه میشم.این دختر همه جوره به من زندگی داده و کمکم کرده ...نمخوام دلشو بشکنم
    سلام
    به این فکر کنین که این خانم وقتی با دوست پسر سابقش برنامه داشته ایشون اصلا شما رو نمیشناخته و به شما قولی نداده بوده و بنابراین به شما خیانتی نکرده
    ایا شما که قبل از ایشون با همسر سابقتون برنامه داشتین و حتی فرزنددار شدین مرتکب خطایی شدین؟
    ایا درسته این خانم بیاد بگه دلش میخواد همسر سابق شما رو بکشه؟(دورازجون همسرتون)

    تنها راه به ارامش رسیدنتون اینه که دیدتونو عوض کنین و منطقی نگاه کنین
    دوست پسر سابقش چه تقصیری داشته که نمیدونسته شما قراره دراینده عاشق این خانم بشین؟!
    ایا خود شما قدرت اینده بینی و پیشگویی دارین که از اون اقا توقع علم غیب دارین؟!
    خواهش میکنم روی این جمله ها فکر کنین و بپذیرین گذشته هرادمی متعلق به خودشه
    این معقولترین راهیه که بهتون ارامش میده
    گذشته گذشته! هیچجور نمیشه تغییرش داد
    پس علاج کار شما فقط تغییر دیدگاه شماست
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2019
    شماره عضویت
    40872
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختر مورد علاقه من باکره نیست و تو ذهنم در حال بازسازی صحنه هستم و در حال عذاب کشیدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط انترن پزشکی نمایش پست ها
    سلام دوست گرامی
    متاسفانه شما انتخاب های زیادی ندارید.
    از زندگی ایشان بیرون بیایید و ارتباطان را کاملاً قطع کنید.
    شما نه آن زمان نه الان با ایشان ازدواج نکرده اید و هیچ گونه حقی بر ایشان ندارید و نباید بیش از این باعث آزارشان شوید.
    سلام.
    من دوبار تلاش کردم اما نمیتونم ...اون دختر میمیره.منم میمیرم

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2019
    شماره عضویت
    40872
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دختر مورد علاقه من باکره نیست و تو ذهنم در حال بازسازی صحنه هستم و در حال عذاب کشیدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط delvapas2000 نمایش پست ها
    سلام
    به این فکر کنین که این خانم وقتی با دوست پسر سابقش برنامه داشته ایشون اصلا شما رو نمیشناخته و به شما قولی نداده بوده و بنابراین به شما خیانتی نکرده
    ایا شما که قبل از ایشون با همسر سابقتون برنامه داشتین و حتی فرزنددار شدین مرتکب خطایی شدین؟
    ایا درسته این خانم بیاد بگه دلش میخواد همسر سابق شما رو بکشه؟(دورازجون همسرتون)

    تنها راه به ارامش رسیدنتون اینه که دیدتونو عوض کنین و منطقی نگاه کنین
    دوست پسر سابقش چه تقصیری داشته که نمیدونسته شما قراره دراینده عاشق این خانم بشین؟!
    ایا خود شما قدرت اینده بینی و پیشگویی دارین که از اون اقا توقع علم غیب دارین؟!
    خواهش میکنم روی این جمله ها فکر کنین و بپذیرین گذشته هرادمی متعلق به خودشه
    این معقولترین راهیه که بهتون ارامش میده
    گذشته گذشته! هیچجور نمیشه تغییرش داد
    پس علاج کار شما فقط تغییر دیدگاه شماست
    سلام.من مشکلی در مورد خیانت ندارم.فقط حس میکنم یکم به غرورم و غیرتم داره فشار میاره.درسته من نبودم اما هیچ وقت فکرشو نمیکردم همچین چیزی بشنوم ...راستش دوست نداشتم همچین چیزی بشنوم .من در حال حاضر فقط این تصویر سازی ذهنم داره نابودم میکنه..خستم کرده وگرنه تا امروز خدا شاهده هیچ دختری به کمالات ایشون تو زندگیم نیومده و دارم از بودنش لذت میبرم و دوسش دارم

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2019
    شماره عضویت
    40526
    نوشته ها
    1,260
    تشکـر
    796
    تشکر شده 601 بار در 492 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : دختر مورد علاقه من باکره نیست و تو ذهنم در حال بازسازی صحنه هستم و در حال عذاب کشیدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط احمد58 نمایش پست ها
    سلام.من مشکلی در مورد خیانت ندارم.فقط حس میکنم یکم به غرورم و غیرتم داره فشار میاره.درسته من نبودم اما هیچ وقت فکرشو نمیکردم همچین چیزی بشنوم ...راستش دوست نداشتم همچین چیزی بشنوم .من در حال حاضر فقط این تصویر سازی ذهنم داره نابودم میکنه..خستم کرده وگرنه تا امروز خدا شاهده هیچ دختری به کمالات ایشون تو زندگیم نیومده و دارم از بودنش لذت میبرم و دوسش دارم
    اگه مشکلتون فقط تصویرسازی ذهنی باشه میتونین با یه روشهایی که روانشناسها بلدن ذهنتونو از اون تصویرسازیهای ازاردهنده منحرف کنین و به چیزای دیگه که دوسشون دارین فکر کنین
    تکنیکهای منحرف کردن ذهن رو من حقیقتش بلد نیستم
    اگه از روانشناس بپرسین کمکتون میکنه

    منم اصلا موافق نیستم باایشون قطع رابطه کنین
    صرفا افکار منفی و غیرمنطقی رو دور کنین و باهاش ادامه بدین
    دوست داشتن دوطرفه قویترین دلیل واسه ادامه دادن رابطه س
    امضای ایشان
    به طبیعت بگو حواسش جمع باشد

    اگرچه کلی دیر ای تقدیر

    اما با دستان و شاخهایم امده‌ام!

    اما بخاطر جنگ جنى با حيواناتت به سركردگی سگی ت

    مجبور شده ام سُم به پاى شعرم بكوبم

    شاخ دراورده باشد هنر

    و دُمى بافته ام در اخر مغزم

    چون جنگ حیوان با حیوان زبان مشترک میخواست

  7. کاربران زیر از delvapas2000 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چگونگی بازسازی ایمان به خدا
    توسط nasrins در انجمن مسائل مذهبی
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 08-14-2019, 05:16 PM
  2. بازسازی عزت نفس
    توسط zahra mehr در انجمن سایر مشکلات زن و شوهر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 10-01-2016, 01:48 PM
  3. درست و غلط بازسازی یک رابطه
    توسط Sara1991 در انجمن سایر
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 09-09-2016, 02:01 AM
  4. بازسازی عکس کودکی!
    توسط mitra1379 در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-05-2015, 05:30 PM
  5. ترمیم ویندوز و بازسازی فایلهای خراب
    توسط Dr . Security در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-15-2015, 11:02 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد